زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قبل از شهادت
کنــار من، صدف دیــده پُر گهر نکنید به پیش چـشـم یتیمان، پـدر پـدر نکنید تــوان دیــدن اشک یـتیم در من نیست نثار خـرمن جــان عـلی، شــرر نکنید یکی یتیم که هم بــازیش منم، تنهاست شما زمرگ من آن طفل را خبر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی مهری به چشم خشم، به مهمان من نظرنکنید اگرچه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود بدون سـفــرۀ خــرما و نـان گذر نکنید به پـیـرمــرد جــذامی سلام من ببـرید ولی ز مرگ من او را دگر خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مــادرتـان تـمـام عـمـر شما هم چو من گذر نکنید |